به گزارش چی 24 به نقل از صابر نیوز:
گروه سیاسی صابرنیوز: راهبرد منافق برای پیشبرد اهداف خود؛ دورویی است. منافق با دورویی و تزویر؛ چهرهای موجه از خود به نمایش میگذارد تا بتواند با جلب اطمینان طرف مقابل در بالاترین سطح ممکن به ساختار مورد نظرش نفوذ کند. این ساختار میتواند سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ... باشد. منافق تا عملیاتی سازی اهداف خود، چهرهی حقیقی خود را آشکار نمیکند و پس از وارد کردن ضربهی خود(خیانت خود) از موقعیت عملیاتی خود میگریزد.
آنچه از شیوهی عملیات یک منافق گفته شد منطبق بر عملیاتهای تروریستی و خرابکارانه سازمان مجاهدین خلق به سرکردگی مسعود رجوی است که در فکر و ذهن ایرانیان به عنوان منافقین شناخته میشوند. ترور شهید رجایی و باهنر را باید مصداقی واقعی از این شکل عملیات دانست که فردی همچون مسعود کشمیری بتواند آنچنان اعتماد همگان را به خود جلب کند که در عالی ترین جلسه امنیتی کشور، به عنوان دبیر حضور داشته باشد و سرانجام با بمب گذاری دفتر نخست وزیری در 8 شهریور 1360 طرح نفوذ خود را تکمیل کند. اینکه کشمیری به چه شکل و از طریق چه کسانی به شهید رجایی معرفی شد هنوز در هالهای از ابهام است. هر چند از افرادی همچون بهزاد نبوی به عنوان معرف کشمیری نام برده میشود ولی این عدم قطعیت درمعرفی مسببین و تسهیلگران ورود این عضو سازمان منافقین نشان از نقشه دقیق و عمق نفاق کشمیری است.
در 22 تیرماه سال 1362 حضرت امام(ره) در پیامی به اولین مجلس خبرگان رهبری به شکل غیر منتظرهای خطر نفوذ منافقین را به بیوت علما و مراجع هشدار میدهند، خطری که امام آن را در خشت خام میدید و بعضی از همان اعضای مجلس خبرگان نتوانستند در آینه ببینند. «باید بدانید که تبهکاران و جنایت پیشگان، بیش از هرکس چشم طمع به شما دوخته اند و اشخاص منحرف نفوذی در بیوت شما، با چهره های صد در صد اسلامی و انقلابی ممکن است خدای نخواسته فاجعه به بار آورند و با یک عمل انحرافی نظام را به انحراف کشانند و با دست شما، به اسلام و جمهوری اسلامی سیلی زنند. الله الله در انتخاب اصحاب خود ...»
سرمایه گذاری منافقین بر روی بیوت علما و مراجع یکی از راهبردهای اصلی منافقین برای نفوذ در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی بوده است. منافقین با یارگیری از اعضای خانوادهی علمای طراز اول قصد اثرگذاری بر تصمیمات ایشان و آگاهی از اطلاعات و اسرار نظام داشته اند. در مواردی که ایشان موفق به یارگیری و نفوذ شدهاند برخورد هوشمندانهی علمای طراز اولی همچون محروم آیت الله مشکینی، آیت الله محمدی گیلانی، آیت الله جنتی و آیت الله حسنی سبب شد عملیات نفوذ ایشان تکمیل نشود. نکتهی مهم در مورد تمامی این بزرگان انتخاب شجاعانه ایشان بین مصلحت نظام جمهوری اسلامی و علاقه پدر و فرزندی است. ایشان به دست خود فرزندان خود را که به دام منافقین افتاده بودند به تیغ عدالت سپردند و نتیجه آن شد که در دل مردم عزیزتر شدند.
در میان تمامی علمایی که هدف نفوذ منافقین قرار گرفتند شاید بتوان گفت هیچ کسی به مانند مرحوم منتظری به دلیل داشتن جایگاه قائم مقامی رهبری دارای اهمیت نبود. متاسفانه در پروژه نفوذ به بیت مرحوم منتظری، عملیات آنچنان موفقیت آمیز عمل شد که از یک مرحله به بعد خود ایشان کاملا در پازل طراحی شده توسط منافقین نقش ایفا میکرد.
با افشا جنایتهای مهدی هاشمی، برادر داماد آقای منتظری، ایشان نه تنها به نظر نهادهای امنیتی نظام اعتماد نکردند بلکه صریحا در مقابل استاد خویش و رهبر جمهوری اسلامی ایستادند و هزینههای بسیاری را به کشور آن هم در شرایطی که درگیر جنگی تمام عیار با رژیم بعث عراق میبودیم وارد کردند.
با اعدام سید مهدی هاشمی اگرچه عضوی از جریان نفاق که مرتکب چندین قتل شده بود حذف گردید، ولی ارتباطات مرحوم منتظری با جریان لیبرال(نهضت آزادی ) و منافقین حفظ شد به شکلی که پس از هجوم منافقین تحت عنوان عملیات فروغ جاویدان، اعضای سازمان منافقین در زندانها دست به شورش زدند تا عملیات آنها را تکمیل کنند. پس از پیروزی عملیات مرصاد و به دستور امام آن دسته از زندانیانی که بر سر موضع نفاق خود پافشاری می کردند، محارب و محکوم به اعدام شدند که توسط دستگاه قضایی اجرا شد. مرحوم منتظری اینبار در کسوت حمایت و دفاع از قاتل هزاران هزار ایرانی که مستقیم و یا غیر مستقیم توسط منافقین به شهادت رسیدند وارد میدان شد و در نامهای خارج از عرف حضرت امام را مورد عتابی گستاخانه قرار داد. منتظری در خاطرات خود این گستاخی را اینچنین بیان میکند که:« شنیده شد فرموده اید: فلانی مرا شاه و اطلاعات مرا ساواک شاه فرض می کند؛ البته حضرتعالی را شاه فرض نمی کنم ولی جنایات اطلاعات شما و زندان¬های شما روی شاه و ساواک شاه را سفید کرده است،من این جمله را با اطلاع عمیق می گویم.»
نامهی به اصطلاح محرمانهی منتظری در کمتر از چند ماه سر از بیبیسی درآورد و تبدیل به خوارک عملیات روانی دشمنان قسم خورده کشور شد. حضرت امام در نامه 6 فرودین 68 خود در واکنش به این اتفاق مینویسند: «ديگر نه براي من نامه بنويسيد و نه اجازه دهيد منافقين هر چه اسرار مملكت است را به راديوهاي بيگانه دهند؛ نامهها و سخنرانيهاي منافقين كه به وسيله شما از رسانههاي گروهي به مردم ميرسيد؛ ضربات سنگيني بر اسلام و انقلاب زد و موجب خيانتي بزرگ به سربازان گمنام امام زمان -روحي له الفدا- و خونهاي پاك شهداي اسلام و انقلاب گرديد؛ براي اينكه در قعر جهنم نسوزيد خود اعتراف به اشتباه و گناه كنيد، شايد خدا كمك¬تان كند»
29 سال بعد از عملیات مشترک بیبی سی و بیت مرحوم منتظری؛ بار دگر این اتفاق تکرار شد تا نشان دهد ارتباط تنگاتنگی بین منافقین و بیت منتظری و رسانهی دولتی بیبیسی برقرار است. عداوت و دشمنی بیت منتظری با نظام، انقلاب، حضرت امام و خصوصا مرحوم حاج احمد خمینی هنوز تازه است و از هر فرصتی برای ضربه زدن به آن کوتاهی نمیکنند. اگر مرحوم منتظری به هشدارهای امام توجه میکرد و راه نفوذ منافقین و لیبرالها را بسته بود شاید این چنین از چشم امام راحل نمیافتاد. گویی اشتباهات منتظری آنقدر سنگین است که باید تا سالیان سال پس از مرگش آن هم به واسطهی فرزندش اسناد جنایتها و خیانتهایی که از بیت او در حق اسلام و انقلاب شده است بازنشر شود.
نشر فایل صوتی اظهارات مرحوم منتظری در دفاع از منافقین از سوی دفتر وی در روزگاری که منافقین بوق و سرنای رسانهای برداشته اند تا نقابی حقوق بشری بر چهره جنایتکار خود بزنند، یک پیام واضح دارد و آن اینکه رگهی نفاق در دفتر منتظری همچنان زنده است.